یارب نظر تو برنگردد / برگشتن روزگار سهل است
هر کسیکه تکلیفش رو فراموش کنه، حقش رو از دست میده و به ظالم تبدیل میشه، حتی اگه به اسم مظلومان حرف بزنه.
.
.
.
یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است
گفت و گو، آیین درویشی نبود ورنه با تو ماجراها داشتیم
یعنی، در آیین درویشان، مجادله و گلایه وشکایت وجود ندارد و گرنه، از تو خیلی گلایه داشتم.